بازپسگیری جایگاه اقلیتهای مذهبی در هویت ملی
پاکستان برای یک دین ساخته نشد—بلکه بهعنوان سرزمینی برای تمامی شهروندان آن، فارغ از دین و مذهب، با هدف حفظ کرامت انسانی بنا نهاده شد. اما با گذر زمان، روایت غالب پاکستان را به "یک کشور مسلمان" تقلیل داده و حضور و نقش اقلیتهای مذهبی را محو کرده است. از مسیحیان و هندوها گرفته تا سیکها، پارسیها و احمدیها، این جوامع بخشی جداییناپذیر از ساختار اجتماعی، فرهنگی و سیاسی کشورند. نامیدن پاکستان بهعنوان "کشوری تماماً مسلمان" نه تنها از نظر واقعیت نادرست است، بلکه بهشدت آسیبزاست. چنین ادعایی هویتها را محو میکند، ایدئولوژیهای انحصارطلب را تقویت کرده و هم موجب تعصب داخلی میشود و هم اسلامهراسی بیرونی را تشدید میکند.
این مقاله بررسی میکند که چگونه زبان، سیاستگذاری، و بیعملی سیاسی به حاشیهراندگی اقلیتهای مذهبی در پاکستان انجامیدهاند. نویسنده استدلال میکند که باید چشمانداز چندفرهنگی بنیانگذاران کشور احیا شود و اقلیتهای مذهبی بهعنوان شهروندان برابر در مرکز هویت ملی قرار گیرند. بدون هویتی فراگیر، پاکستان نمیتواند به تعهدات دموکراتیک یا اخلاقی خود عمل کند.
حذفشدگان فراموشنشده: میراث قهرمانان اقلیت
تاریخ پاکستان مملو از مشارکتهای افتخارآمیز اقلیتهای مذهبی است که با شرافت به کشور خدمت کردهاند. قاضی "اے.آر. کورنیلیوس" که مسیحی بود، یکی از محترمترین رؤسای دیوانعالی پاکستان به شمار میرود. او در زمان بحران سیاسی از آزادیهای مدنی دفاع کرد و به نماد عدالت قضایی بدل شد. بههمینسان، "سیسیل چودری" قهرمان جنگی مسیحی، در جنگهای ۱۹۶۵ و ۱۹۷۱ با شجاعتی بینظیر در نیروی هوایی پاکستان خدمت کرد و بعدها به مدافع پرشور آموزش و حقوق اقلیتها تبدیل شد.
این نامها استثنا نیستند؛ بلکه یادآور این واقعیتاند که اقلیتها در شکلگیری هویت حقوقی، نظامی و مدنی پاکستان نقش داشتهاند. از پارسیها در حوزه تجارت و سلامت گرفته تا سیکهایی که اماکن مقدس و سنتها را حفظ کردهاند، غیرمسلمانان همیشه در رشد کشور نقش داشتهاند. حذف آنان از گفتمان ملی تنها یک فراموشی تاریخی نیست—بلکه ظلمی است که انسجام ملی را تضعیف میکند.
خطر ناسیونالیسم دینی
تقلیل ملیت به دین پیامدهای وخیمی دارد. در داخل، افراطگرایان را جسور میسازد، اقلیتها را به حاشیه میبرد و خشونت فرقهای را دامن میزند. در سطح جهانی، تصویری واژگون از اسلام ارائه میدهد که آن را با طرد و اقتدارگرایی یکی میداند.
در هر دو کشور پاکستان و هند، ناسیونالیسم مذهبی در حال گسترش است. در هند، برتریطلبی هندوها مسلمانان و مسیحیان را تهدید میکند. در پاکستان، اسلام نه بهعنوان قطبنمای اخلاقی، بلکه بهمثابه سلاحی برای سرکوب دگراندیشی بهکار میرود. این آینهداری در سیاستهای اکثریتمحور، تنها بیثباتی منطقه را افزایش داده و روایت خطرناک "برد-باخت" را تقویت میکند: هر طرف که مذهبیتر شود، دیگری نیز باید دنبالهرو باشد.
ناسیونالیسم مذهبی ملتهای قویتر نمیسازد—بلکه ملتهایی شکنندهتر و ناپایدارتر پدید میآورد.
فضای ترس: هشدارهای نگرانکننده کمیسیون حقوق بشر پاکستان
در روز ملی اقلیتها، کمیسیون حقوق بشر پاکستان (HRCP) نامهای اضطراری منتشر کرد و از ناتوانی دولت در محافظت از اقلیتهای مذهبی انتقاد کرد. با وجود تضمینهای قانون اساسی و تعهدات بینالمللی، اقلیتها همچنان با تهدیدات زیر مواجهاند:
- خشونتهای جمعی و جرایم ناشی از نفرت
- تغییر دین اجباری و ازدواجهای زودهنگام
- اتهامات دروغین توهین به مقدسات
- حمله به اماکن مذهبی
- تبعیض ساختاری در اشتغال و آموزش
گروه کاری بینالادیانی HRCP خواستار اصلاحات ساختاری شد، از جمله اجرای احکام دیوانعالی، ایجاد کمیسیون مستقل اقلیتها و بازنگری در کتب درسی بهمنظور حذف محتوای نفرتزا.
قانون اساسی در برابر واقعیت
قانون اساسی پاکستان مواد متعددی را برای حمایت از حقوق اقلیتها دربر دارد:
- ماده ۲۰: آزادی دین را تضمین میکند.
- ماده ۲۵: برابری در برابر قانون را تضمین مینماید.
- ماده ۳۶: دولت را موظف به حفاظت از حقوق اقلیتها میکند.
اما در عمل، این حمایتها غالباً نادیده گرفته یا تضعیف میشوند. ظهور اسلام سیاسی در دوران ضیاءالحق تبعیض مذهبی را نهادینه کرد، بهویژه علیه احمدیها، شیعیان و مسیحیان. امروزه بسیاری از غیرمسلمانان از مناصب دولتی محروماند، در اجرای مناسک دینی محدود شدهاند و با طرد اجتماعی و خشونت مواجهاند.
دستگاه قضایی: میان همدستی و شجاعت
نقش قوه قضاییه پاکستان در حمایت از اقلیتها دوگانه است. حکم تاریخی دیوانعالی در سال ۲۰۱۴ که خواستار حمایت از اقلیتها شد، اگرچه نقطه عطفی بود، اما تا امروز اجرا نشده است. در مقابل، احکامی چون پرونده ظهیرالدین علیه دولت )۱۹۹۳(که قوانین مجرمانهسازی هویت احمدیها را تأیید کرد، هنوز سیستم حقوقی را آلوده میکنند.
در پروندههای برجستهای مانند حمله به مسیحیان در جَرانواله یا قتل پریانتها کومارا، عدالت یا به تأخیر افتاده یا کاملاً انکار شده است. این تعلل پیام خطرناکی میفرستد: جان اقلیتها بیارزش است و خشونت مذهبی بیمجازات باقی میماند.
محکومیت جهانی و سازمان ملل
در نوامبر ۲۰۲۴، کمیته حقوق بشر سازمان ملل، پاکستان را به دلیل سرکوب جامعه احمدیه محکوم کرد. این نهاد از قوانین مجرمانهسازی باورهای احمدی، محدودیتهای مشارکت سیاسی و تحریک خشونت انتقاد کرد. گزارش سازمان ملل خواستار اصلاحات فوری قانونی و نهادی شد، از جمله تصویب قوانین ضدتبعیض و سازوکارهای محافظتی برای اقلیتها.
اگر پاکستان قوانین داخلی خود را با معیارهای جهانی حقوق بشر همسو نکند، با خطر انزوای بینالمللی روبرو خواهد شد.
زنان در خط مقدم: سهگانه ستم
زنان اقلیت در پاکستان با سهگانه تبعیض مواجهاند: بهعنوان غیرمسلمان، زن، و معمولاً از طبقات محروم اقتصادی. داستانهایشان نادیده گرفته میشود—اما تأثیرگذارند.
بهعنوان مثال، زف، دختر مسیحی از گوجرانواله، زمانی که معلمش در امتحان حاضر نشد غذای او را بچشد، دردش را به عمل بدل کرد. او مدرسهای برای کودکان فقیر در روستایش تأسیس کرد و آموزش فراگیر را ترویج داد.
زنانی چون کاشون لیزا، تحلیلگر سیاستگذاری مسیحی، و بیشمار آموزگار، پرستار و کنشگر گمنام، با شجاعت راه را برای برابری هموار میکنند. اما در دولت، دانشگاه و رسانه بهشدت کمنمایندهاند. این تنها مسئلهای جنسیتی نیست—بلکه شکست ملی در بهرهگیری از تمام ظرفیت انسانی است.
اهمیت زبان: قدرت روایت
واژگان، ذهنیتها را شکل میدهند. هنگامی که گفتمان عمومی، پاکستانیها را صرفاً "مسلمان" مینامد، هویتی یکپارچه و طردکننده ایجاد میکند که میلیونها نفر را کنار میگذارد. این زبان—در رسانه، سیاست و کتب درسی—به خشونتی خاموش بدل میشود که به سیاست جهت میدهد، طرد را توجیه میکند و نفرت را تغذیه مینماید.
نامیدن اقلیتها بهعنوان "مهمان" یا "اهل ذمه" بهمعنای شهروند درجه دو است. در مقابل، پذیرش آنان بهعنوان شهروندان کامل—بهعنوان پاکستانی—همبستگی میآفریند، نه سوءظن. اگر پاکستان خواهان صلح، وحدت و کرامت برای همه مردم است، زبانش باید بازتابی از این تنوع باشد.
یک دو راهی اخلاقی و قانون اساسی
پاکستان باید تصمیم بگیرد: آیا میخواهد در بند ناسیونالیسم ایدئولوژیک و طردگرایانه باقی بماند، یا چشمانداز فراگیر محمد علی جناح در سخنرانی ۱۱ اوت ۱۹۴۷ را محقق سازد؟ هیچ ملت پایداری بدون شهروندی برابر ممکن نیست.
این به معنای:
- اصلاح قوانین توهین به مقدسات و ضداحمدی
- نظارت بر مدارس دینی ترویجدهنده نفرت
- تقویت استقلال قضایی در برابر افراطگرایی
- محافظت از اماکن مذهبی و پیگرد تحریککنندگان خشونت
- تضمین نمایندگی اقلیتها در آموزش، سیاست و اشتغال
نتیجهگیری: بازتصور پاکستان بهعنوان کشوری واقعاً کثرتگرا
اقلیتهای مذهبی بیگانه نیستند—آنها شهروندان و همسازندگان این ملتاند. "کورنیلیوس"، "چودری" و بیشمار انسان دیگر، تجسم پاکستانِ سخاوتمند، کثرتگرا و دادگر هستند. دولت باید این چشمانداز را بازپس گیرد.
نامیدن پاکستان بهعنوان "کشور مسلمانان" شاید لغزشی زبانی بهنظر برسد، اما در واقع دروغی خطرناک است. این دروغ حقیقت را محو میکند، خشونتطلبان را جسور میسازد و درِ همزیستی را میبندد. اگر پاکستان میخواهد—از نظر اخلاقی، اجتماعی و سیاسی—شکوفا شود، باید خودِ متنوع خویش را در آغوش گیرد.
بیایید صریح بگوییم: پاکستان فقط برای مسلمانان نیست. این سرزمین، خانهی همهی شهروندانش است.
https://thefridaytimes.com/16-May-2025/beyond-labels-embracing-pakistan-s-true-diversity
https://thefridaytimes.com/04-Apr-2023/unsung-heroes-women-from-religious-minorities-in-pakistan
نظر شما